برگشت از مرخصی اجباری
امروز دیگه برگشتم اداره بعد از سه روز مرخصی اجباری به خاطر برف زیادساعت 10صبح و زنگ زدم نیایش خانم خوابیده .نمیدونم بیدار بشه ببینه نیستم چی کار میکنه آخه با جمعه میشه 4 روز که پیشش بودم عادت کرده بود امروز یه خورده سخت میشه و بهونه میگیره.بابایی زحمت کشید منو رسوند اداره ،حدود یک ساعت و نیم تو راه بودیم. جاده لغزنده بود و باید یواش یواش می اومدیم.هوا هنوز سرده و برف کنار جاده هنوز خیلی مونده تا آب بشه.همه جا سفید شده بود خیلی جاده خوشگل شده بود.این چند روز حسابی با نیایش بازی کردم و خوشحال بود منم بیشتر.دومین روز(13/11/92) بردمش بیرون.نیایش متعجب همه جا رو نگاه می کرد و تکون نمی خورد عکس گرفتیم .دیدم بینی اش قرمز شد ترس...
نویسنده :
مامانی
10:12